کشتى پهلو شکسته پشت در پهلو گرفت .......
شاعر: محمدعلی شهاب
کشتى پهلو شکسته پشت در پهلو گرفت
ساحلش مسمار در شد موج از هر سو گرفت
خون چکان از سینه اش دنبال حیدر مى دوید
یک قدم برداشت اما دست بر پهلو گرفت
چون گرفتند از گل ریحانه احمد گلاب
میخ در از قطره هاى خون آن گل بو گرفت
بوى گل پیچید در گلخانه اى آتش زده
غنچه اش بر یارى او، سجده اى نیکو گرفت
انتقام مصطفى را دشمنش در کوچه ها
با غلاف و سیلى اش از چهره و بازو گرفت
پرده دار عصمت حق آمده خانه ولى
آنچنان نیلى شده کز همسرش هم رو گرفت
آفتابى در دل شب در میان خاک شد
قامت ساقى شکست و دست بر زانو گرفت
***واحد رایانه ***